Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش گروه دیگر رسانه‌های خبرگزاری فارس، پروژه فشار سیاسی علیه ایران در همزمانی و همراهی با اغتشاشات برنامه‌ریزی شده‌ای که در روزهای اخیر جریان داشته است، با اقدامات ایذایی برخی کشورهای غربی پیگیری می‌شود. تحریم خنده‌دار اعضای سپاه پاسداران از سوی کانادا، فراخوان همزمان و هماهنگ تعدادی از کشورهای اروپایی برای بازگشت اتباع‌شان از ایران در حالی که برخی از همین کشورها خواسته یا ناخواسته در تأمین امنیت سفارتخانه‌های ایران در خاک کشورشان به رغم پروتکل‌های بین‌المللی تعلل کرده و ناتوان بوده‌اند مجموعه‌ای از اقداماتی است که در قالب یک پروژه قابل تعریف است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 

روزنامه ایران با فؤاد ایزدی استاد دانشگاه و کارشناس مسائل بین‌الملل درباره بخشی از ابعاد و اهداف این اقدامات گفت‌و‌گو کرده است.

 در روزهای اخیر با سلسله‌ای از فضاسازی‌های سیاسی- رسانه‌ای کشورهای غربی علیه ایران مواجهیم که به طور مشخص از سوی برخی کشورهای اروپایی انجام شده است. این فضاسازی در کلیت خود چه هدفی را دنبال می‌کند؟

به نظر می‌رسد کشورهای غربی اعم از امریکا و اروپا در مورد ایران نوعی تقسیم کار دارند. به این ترتیب اگر چه امریکا با ایران در موضع تعارض و تخاصم بیشتری قرار دارد و ممکن است رویه کشورهای اروپایی نسبت به ایران از داشتن نظرات متفاوتی حکایت داشته باشد، اما در عمل این کشورها از سیاست‌های امریکا نسبت به ایران تمکین می‌کنند و بارها نشان داده‌اند که در جایگاه کارگزار سیاست‌های امریکا قرار دارند.

بنابراین برای اینکه به هدف این فضاسازی‌ها بپردازیم باید هدف نهایی امریکا نسبت به ایران را یادآوری کنیم. هدف و مطلوب امریکا و غرب، بی‌شک چیزی جز تجزیه ایران قدرتمند و تبدیل آن به چند کشور ضعیف وابسته نیست. 

بنابراین اگر آنها به دنبال سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران هستند، برای این است که می‌دانند وجود این نظام مانع اصلی تجزیه ایران است.

کشورهای اروپایی هم در عمل کارهایی را که از سوی امریکا به‌آنها واگذار شده علیه ایران انجام می‌دهند. خب، دولت‌های امریکا در ادوار مختلف تاکتیک‌های متفاوتی برای رسیدن به آن هدف داشته‌اند، ولی اصل داستان همین بوده است.

این فضاسازی‌ها معمولاً در مقاطعی که اعتراضاتی در درون ایران شکل گرفته اوج می‌گیرد؛ رابطه معنادار این دو مؤلفه چیست؟

زمانی که حادثه‌ای مثل اتفاقات دو سه هفته اخیر در ایران پیش می‌آید، آنها موقعیت را برای پیشبرد اهداف خود مساعد می‌بینند. به همین دلیل به محض مطرح شدن اتفاقی که می‌تواند برای بخش‌هایی از جامعه ایرانی اعتراض برانگیز باشد نهادها و سازمان‌هایی که در امریکا و اروپا مسئولیت برنامه‌ریزی و اقدام مستمر علیه ایران را دارند فعال می‌شوند و به هر نحو ممکن از طریق تبلیغات رسانه‌ای و حتی همان‌طور که در روزهای اخیر شاهد بودیم با ارسال افسرهای اطلاعاتی خود و تجهیز نیروهای مزدور از گروهک‌های تروریستی سعی می‌کنند فضا را به سمت آشوب و اغتشاش ببرند و مقدمات هدف نهایی یعنی تجزیه ایران را فراهم کنند. 

خب در این زمینه تجربیاتی هم داشته‌اند و از تکنیک‌هایی که در رویدادهایی مانند فتنه ۸۸ یا اغتشاشات سال‌های ۹۶ و ۹۸ تجربه کردند، برای پیشبرد پروژه‌های جدیدشان در ایران استفاده می‌کنند.

شاهد آن بودیم که تعدادی از کشورهای اروپایی در اقدامی هماهنگ اتباعشان را به بازگشت از ایران فراخواندند. اینکه آنها در عین دست داشتن خودشان در ناامن‌سازی ایران تلاش می‌کنند ایران را به عنوان یک کشور ناامن معرفی کنند با چه هدفی انجام می‌شود و در این فضاسازی چه کارکردی دارد؟

هدف کشورهای غربی از چنین اقداماتی در راستای تلاش آنها برای خارج کردن اهرم‌های قدرت از دست ایران است. این کاری است که آنها در جریان مقابله با دستیابی ایران به فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای یا تلاش‌شان برای مقابله با توسعه قدرت موشکی ایران پیگیری کرده‌اند.

در بحث امنیت نیز ایران با همه وسعت و برخورداری از تنوع قومی و مذهبی نسبت به بسیاری از کشورهای پیرامونی خود و حتی نسبت به بسیاری از کشورهای غربی کشور امن‌تری است. توریست‌های اروپایی و امریکایی وقتی به ایران می‌آیند این سؤال‌شان که آیا می‌شود بعد از غروب آفتاب در خیابان راه رفت؟ برای ما عجیب است اما آنها می‌دانند که این کار در خیلی از کشورها و از جمله در بسیاری از شهرهای امریکا ممکن نیست. حد بالای امنیتی که در ایران وجود دارد چیزی نیست که به راحتی تحمل شود. بدون شک غربی‌ها می‌دانند که یکی از اهرم‌های مهم قدرت در ایران امنیت کشور و مشهور بودن ایران به عنوان کشور امن منطقه غرب آسیا است و می‌خواهند قدرتی را که جمهوری اسلامی ایران در ایجاد امنیت دارد از چنگ ایران دربیاورند.

اقدام دولت کانادا در تحریم اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و منع ورود آنها به این کشور هم در راستای همین تحرکات ایذایی انجام شد؟

فارغ از اینکه دولت کانادا تا چه حد این اقدام را تا چه میزان در راستای پاسخ به منازعات سیاسی داخلی کشورش یا در راستای همراهی با هجمه و فضاسازی غرب علیه ایران انجام داده باشد این اقدام را باید با همین لفظ ایذایی توصیف کنیم و فراموش نکنیم که سپاه ایران به عنوان نیرویی با ریشه‌های مردمی و انقلابی و با حدی از اخلاص و از جان‌گذشتگی که در آن وجود دارد یکی از مؤلفه‌های قدرت نظامی رشک‌برانگیز در جهان است و هم نخستین بار نیست که مورد این تحریم‌های بی‌اثر قرار می‌گیرد. حالا هم دولت کانادا در مقاطع مختلف از جمله در عدم همکاری با دولت ایران برای دستگیری و استرداد افراد فاسد و اختلاسگر به عنوان حیاط خلوت‌شان عمل کرده و با اعمال تحریم علیه نیروهای سپاه ایران در چهارچوب همان سیاست‌های غرب و با تصور تضعیف مؤلفه‌های قدرت ایران عمل کرده است.

تحرکات و اغتشاشات اخیر با محور قرار دادن هجمه به حجاب، سازماندهی و از سوی غرب بشدت حمایت می‌شود؛ این میزان از تمرکز غرب بر مسأله حجاب زنان ایرانی که برگرفته از عقاید فرهنگی و سنت‌ هزاران ساله ایرانی است، چه دلیلی دارد؟ بطور ویژه در این مقطع چرا مورد تأکیدشان قرار گرفته؟

به باور من عفاف زنان ایرانی نیز یکی دیگر از اهرم‌های قدرت ما است. خانم‌ها در ایران حتی تعدادی از آنها که کمی کم‌حجاب هستند، عفت دارند. مردم چه خانم چه آقا در ایران عفت دارند. اینکه زنان کشوری عفیف، مقاوم و قدرتمند باشند حتماً از عناصر قدرت آن کشور محسوب می‌شود. آنها می‌خواهند این را هم از ایران بگیرند و ولنگاری و فساد را جایگزین کنند تا ایران هم مثل کشورهای خودشان دچار مشکلات اخلاقی شود و همین مشکلات در ادامه مسیر به یکی از مؤلفه‌های کاهش امنیت تبدیل خواهد شد، چنان‌که خود آنها این تأثیر را تجربه کرده‌اند.

پایان پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: عفاف ایران کشورهای غربی فؤاد ایزدی روزنامه ایران اغتشاشات مهسا امینی کشورهای اروپایی کشورهای غربی علیه ایران

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۱۵۶۱۵۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تعیین مرزهای ارمنستان و جمهوری آذربایجان و ۳ سناریوی پیش رو

با شکل گیری مذاکرات ارمنستان و جمهوری آذربایجان برای مشخص شدن مرزهای مورد مناقشه، چند سناریو برای آینده قفقاز جنوبی پیش روی ماست که یکی از آنها تبدیل شدن این منطقه به پلی بین قدرتهای منطقه‌ای و جهانی است. - اخبار بین الملل -

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، از آنجایی که نظم جهانی در حال تبدیل شدن به معماری پیچیده تر با مجموعه ای از قدرت های جهانی و منطقه ای است، آینده ژئوپلیتیکی قفقاز جنوبی برای بازیگران داخلی و قدرت های خارجی حائز اهمیت است.

در حالی که روند طولانی و دشوار تعیین مرز بین ارمنستان و آذربایجان به عنوان یک مانع بزرگ برای عادی سازی روابط بین دو طرف بوده است، اکنون شاهد نشانه هایی از تحرکات برای شروع روند فیزیکی در جغرافیای این منطقه هستیم.

برخی استدلال می‌کنند که قفقاز جنوبی دنیای کوچک معماری گیج‌کننده کنونی قدرت جهانی است، با منافع متضاد، رقابتی و همزمان مجموعه‌ای از بازیگران منطقه‌ای و جهانی، مانند روسیه، ایران، ترکیه، ایالات متحده، رژیم اسرائیل، انگلیس، هند، پاکستان، چین، اتحادیه اروپا و تک تک اعضای اتحادیه اروپا.

کوتاه‌مدت‌ترین تهدید برای امنیت منطقه، تشدید احتمالی تهدید جدید آذربایجان علیه ارمنستان در صورت اختلاف بر سر مرزبندی جدید است که می‌تواند منجر به دخالت سایر بازیگران و شعله‌ور کردن جنگ منطقه‌ای با مشارکت مستقیم ایران، ترکیه و روسیه و دخالت غیرمستقیم رژیم اسرائیل و پاکستان، هند و فرانسه شود.

اگر این امر به واقعیت تبدیل شود، پیامدهای شدیدی برای همه کشورهای منطقه و همه قدرت‌های علاقه‌مند به یک منطقه چهارراهی باثبات قفقاز جنوبی خواهد داشت. هر کاری باید انجام شود تا آذربایجان و ارمنستان با حسن نیت به مذاکرات ادامه دهند.

پاشینیان نخست وزیر ارمنستان با درخواست باکو برای بازگرداندن چهار روستای مرزی که در زمان اتحاد جماهیر شوروی بخشی از آذربایجان بوده موافقت کرده است. این چهار روستا در سال1990 توسط نیروهای ارمنی تصرف و ساکنان آذربایجانی آن مجبور به فرار شدند.

این توافق در صورتی با توافق طرفین اجرایی شده که، روسیه نیروهای حافظ صلح را از منطقه قره باغ تخلیه و نیروهای نظامی آذربایجان جایگزین آنها خواهند شد. اهمیت مرز تعیین شده برای آذربایجان بسیار بالاست چرا که این مرز از نزدیکی خط لوله گاز اصلی روسیه عبور کرده و این منطقه دارای موقعیت نظامی مطلوبی است.

اما در خصوص تعیین مرز جدید و این توافق در آینده سناریوهای احتمالی وجود دارد که در این نوشتار به آن پرداخته شده است.

در سناریوی اول، منطقه به میدان نبرد فعال بازیگران مختلف منطقه‌ای و جهانی تبدیل می‌شود و ممکن است در نهایت تکه تکه و تقسیم شود. در این صورت ممکن است مرزهای ارمنستان و آذربایجان به خطوط گسل جدید بین قطب های جدید نظم منطقه ای و جهانی تبدیل شود که از همکاری های منطقه ای جلوگیری کرده و بر شانس ثبات و شکوفایی منطقه تأثیر منفی گذاشته و منطقه را به یک مرکز تجاری و حمل و نقل تبدیل می کند.

اگر ارمنستان در نهایت بخشی از غرب و آذربایجان با حفظ تعادل با روسیه و ایران به جهان ترک نزدیکتر شود، مرز ارمنستان و ایران به خط گسلی بین غرب و محور روسیه - ایران تبدیل خواهد شد، در حالی که ارمنستان – آذربایجان و مرزهای جدید آذربایجان خطی بین جهان غربی و غیر غربی خواهد بود.

برخی ممکن است استدلال کنند که بهترین راه حل این است که کل قفقاز جنوبی را در یک قطب از نظم نوین جهانی در حال ظهور بگنجانیم، در نتیجه یک منطقه را متحد کرده و از ایجاد هرگونه خطوط تقسیم جلوگیری می کنیم.

این سناریو کاملاً غیر واقعی است. حتی اگر ارمنستان به غرب بپیوندند که خود کاملاً چالش برانگیز به نظر می رسد، روسیه و ایران احتمالاً هر کاری را برای جلوگیری از چنین سناریویی انجام خواهند داد، زیرا نه روسیه و نه ایران خواستار قطع کامل ارتباط و تسلط بر ارمنستان نیستند. در همین حال، از آنجایی که آذربایجان بر سیاست خارجی خود بر توسعه همکاری با کشورهای ترک تاکید بیشتری دارد، تصور پیوستن آذربایجان به اتحادیه اروپا، اتحادیه اقتصادی اوراسیا و یا غرب چالش برانگیز است.

سناریوی دوم، آینده ای جایگزین برای قفقاز جنوبی وجود دارد تا از تبدیل شدن به یک منطقه تکه تکه شده تحت تأثیر قدرت های رقیب خودداری کند. در این آینده، این منطقه به پلی برای بازیگران منطقه ای و جهانی تبدیل خواهد شد و پتانسیل خود را برای خدمت به عنوان یک مرکز ترانزیت و لجستیک برای اروپا، روسیه، خاورمیانه، هند و چین به طور کامل درک خواهد کرد.

در این سناریو، منطقه بخشی (به طور کامل یا جزئی) از هیچ قدرت ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی در حال ظهور در جهان پسا تک قطبی نخواهد بود. این سناریو نه تنها منطقه را به یک هاب ترانزیتی و لجستیکی، بلکه به یک پلتفرم مناسب برای گفتگوهای بازیگران جهانی و منطقه ای، از جمله ایالات متحده – روسیه، ایالات متحده – ایران، اتحادیه اروپا – روسیه، تبدیل خواهد کرد.

این سناریو عاملیت کشورهای منطقه را افزایش می دهد و آنها ظرفیت و توانایی تأثیرگذاری بر تحولات قفقاز جنوبی را خواهند داشت و در مورد آینده خود اظهار نظر می کنند.

شرط اجباری تحقق سناریوی دوم، آغاز گفت‌وگو و همکاری بین هر 3 کشور منطقه است و به عنوان اولین گام در این مسیر، کشورها باید قوانین بین‌المللی از جمله عدم توسل به زور را بپذیرند و به آن پایبند باشند.

پس از بیش از 30 سال درگیری و جنگ، این سناریو ممکن است غیر واقعی به نظر برسد. با این حال، این تنها گزینه برای تأمین آینده ای امن، باثبات و مرفه برای منطقه و مردم آن است.

اولین گام برای تحقق این سناریو می‌تواند راه‌اندازی بسترهای کارشناسی منطقه‌ای برای گفتگو و مناظره با استفاده از جعبه ابزار دیپلماسی باشد. سپس ایده‌ها و پیشنهادات تدوین‌شده و مورد توافق در آن پلتفرم‌ها می‌تواند به مقامات مربوطه در منطقه و فراتر از آن از جمله روسیه، ایران، ترکیه، اتحادیه اروپا و آمریکا ارائه شود.

در حالت ایده آل، آذربایجان و ترکیه می توانند رقابت را در جهت تعامل سازنده هدایت کنند. از طریق فرمت 3+3، آذربایجان قصد دارد این رقابت را به سمت مسیری سازنده‌تر هدایت کند، آشتی منافع را تقویت کند و بحث‌های آزاد را در مورد همه مسائل منطقه‌ای که همه کشورهای منطقه را درگیر می‌کند، تسهیل کند.

شایان ذکر است، امضای معاهده صلح با آذربایجان فرصتی را برای ارمنستان و غرب فراهم می کند تا به طور مؤثری از نفوذ روسیه بر ارمنستان بکاهند. با این حال، به عنوان دموکراسی های انتخاباتی، این کشورهای غربی همچنان با چالش برآوردن خواسته های لابی ارمنی مواجه هستند. پیام صریح آذربایجان به غرب این است که نمی تواند هر دو طرف را داشته باشد. به عبارت دیگر، نمی‌تواند با لابی ارمنی مماشات کند و با وادار کردن آذربایجان به مصالحه بر سر منافع خود، به پیمان صلح دست یابد.

آذربایجان به عنوان تنها کشوری که بین روسیه و ایران واقع شده است، موقعیت منحصر به فردی دارد که هر دو جزو تحریم‌شده‌ترین کشورهای جهان توسط ایالات متحده و غرب به طور گسترده‌ هستند.

فاصله باکو تا مرز روسیه فقط 200 کیلومتر و در جهت مخالف تا مرز ایران 282 کیلومتر است.آذربایجان را می توان به طور استعاری به قلعه ای مستحکم تشبیه کرد که بر فراز تپه ای قرار گرفته و تحت تأثیر و فشار همسایگان قدرتمند خود قرار دارد. این موضع قدرت‌های غیرمنطقه‌ای را نیز به این فکر می‌اندازد که باید از خاک آذربایجان به عنوان پل ارتباطی علیه همسایگان خود استفاده کنند. بنابراین، یافتن توازن ظریف و خنثی کردن فشارهای همسایگان قدرتمند و قدرت های بیرونی بدون خطر رویارویی مستقیم با قدرت های منطقه ای و جهانی بسیار دشوار است.

این استراتژی بر اساس مجموعه ای از اصول با هدف معرفی آذربایجان به عنوان یک بازیگر قابل پیش بینی و قابل اعتماد در چشم قدرت های منطقه ای و جهانی است و سیاست های آذربایجان در خصوص تحولات در منطقه را چنین می توان بیان کرد:

همکاری آذربایجان با هیچ کشوری علیه کشور ثالث به ویژه کشورهای همسایه نبوده و نخواهد بود.همانطور که رئیس جمهور الهام علی اف تاکید کرد، خاک آذربایجان به عنوان میدان جنگ برای قدرت های منطقه ای و جهانی نخواهد بود. آذربایجان اجازه چنین استفاده ای را نخواهد داد.آذربایجان متعهد است که از تبدیل شدن قلمرو خود به پل ارتباطی قدرت های خارج از منطقه جلوگیری کند. آذربایجان از مداخله در انتخاب های سیاست خارجی همسایگان خود خودداری می کند، مگر اینکه این انتخاب ها تهدیدی مستقیم برای منافع ملی کشور باشد.حداقل انتظاراتی که روسیه از کشورهای پس از فروپاشی شوروی دارد، برای اینکه به عنوان یک تهدید تلقی نشود، شامل خودداری از مشارکت فعال در پروژه های ژئوپلیتیکی است که توسط غرب برای مقابله یا مهار روسیه تنظیم شده است. اساساً این به معنای نشان دادن عدم تمایل به پیوستن به ناتو یا ورود به اتحادیه گمرکی با اتحادیه اروپا است. با این حال، وسعت فضای موجود آذربایجان برای انجام یک سیاست خارجی مستقل قابل توجه است و دقیق تر است که آن را متعادل توصیف کنیم، به ویژه وقتی که از دریچه واقع گرایانه به آن نگاه کنیم. زیرا سیاست خارجی آذربایجان کاملاً واقع بینانه است.بر خلاف اتهامات باندبازی، آذربایجان با امضای توافقنامه همکاری استراتژیک و حمایت متقابل آذربایجان و ترکیه، اتحاد نظامی و سیاسی خود با ترکیه را مستحکم کرده است. این توافقنامه که توسط پارلمان های هر دو کشور به تصویب رسیده است، آنها را به عنوان متحدان نظامی و سیاسی معرفی می کند و مشارکت استراتژیک را به نمایش می گذارد که این امر موجب تقویت هژمونی ترکیه در منطقه خواهد شد. البته لازم است به اقداماتی که آذربایجان به ضرر منافع استراتژیک روسیه تلقی می شود اشاره ای داشته باشیم، این اقدامات شامل ایجاد خطوط لوله نفت و گاز است که روسیه را دور می زند. حمایت آذربایجان از گرجستان، به ویژه در سال های 2007 و 2008، کمک به امنیت انرژی گرجستان، توسعه زیرساخت های حمل و نقل که روسیه را دور می زند، ایفای نقش کلیدی در ادغام کشورهای ترک و حمایت آذربایجان از اوکراین پس از حمله روسیه در سال 2022 اشاره کرد.

در نهایت ذکر این مسئله که ایجاد مرز بندی جدید میان آذربایجان و ارمنستان همانطور که می تواند ایجاد کننده صلح و امنیت در منطقه باشد در مقابل با کوچکترین اشتباه در سیاست خارجی هر یک از طرفین دربردارنده و تشدید کننده تنش در منطقه خواهد بود.

یادداشت: معصومه محمدی کارشناس مسائل اوراسیا

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • رسانه‌های بیگانه چگونه زنان را عامل رسیدن به اهداف خود می کنند؟
  • عالم غرب مدرن وارد دوران بحران انحطاط خود شده است
  • زرشناس: عالم غرب مدرن وارد دوران بحران انحطاط خود شده است
  • رسانه‌های جبهه مقاومت روز به روز قدرت بیشتری می‌گیرند
  • نقاط فلج‌کننده گنبد آهنین برای موشکباران بعدی روشن شد
  • پشت پرده مسلمان شدن مورایس سرمربی سپاهان
  • پشت پرده حملات تروریستی در ایران و روسیه
  • دیپلمات ایرانی: فراموش نکنیم جنگ آمریکا علیه ویتنام را جنبش دانشجویی متوقف کرد
  • تعیین مرزهای ارمنستان و جمهوری آذربایجان و ۳ سناریوی پیش رو
  • قانون حجاب و عفاف باید در کشور اجرا شود